English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 50 (7144 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
adaptive functioning U کارکرد انطباقی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
adaptive U انطباقی
running U کارکرد
way of functioning U کارکرد
mode of operation [Technology] U کارکرد
manner of functioning U کارکرد
emergency operation U کارکرد
functional principle [Technology] U کارکرد
functioning [manner of functioning] U کارکرد
workings {pl} U کارکرد
mechanics {pl} U کارکرد
functionality U کارکرد
operation U کارکرد
earning U کارکرد
function U کارکرد
functioned U کارکرد
functions U کارکرد
secondary function U کارکرد ثانوی
tact function U کارکرد نامیدن
functionalism U کارکرد گرایی
optimal performance U کارکرد بهینه
ego function U کارکرد خود
mental function U کارکرد ذهنی
anergasia U زوال کارکرد
empty running U کارکرد خالی
empty running U کارکرد بی اثر
outputs U کارکرد فرفیت
mand function U کارکرد خواستاری
output U کارکرد فرفیت
returns U عملکرد کارکرد
returning U عملکرد کارکرد
returned U عملکرد کارکرد
return U عملکرد کارکرد
motor function U کارکرد حرکتی
open shop U با کارکرد ازاد
open shot U با کارکرد ازاد
localization of function U موضع یابی کارکرد
diaschisis U کارکرد پریشی جانبی
operating ratio U نسبت کارکرد موتور یا ناو
duplex operation U کارکرد یا عملکرد دوبل مکالمه تلفنی دو طرفه
tut work U کاری که مزد ان از روی کارکرد داده میشود
admin U تشریفات اداری و وفایف دیگر مربوط به کارکرد یک موسسه
coincidence range finder U مسافت یاب دوشاخهای مسافت یاب انطباقی
defecting U آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defects U آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defected U آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defect U آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
timing disc U علامت حک شده روی موتورپیستونی برای کمک به تعیین دقیق وضعیت زاویهای میل لنگ به منظور زمان بندی صحیح کارکرد موتور
variable area nozzle U نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
functional distribution of income U توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
Recent search history Forum search
1whatever vehicle you drive all its handling characteristics are affected by the load you carry including passengers
0موضع یابی کارکرد
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com